پارازیت

۱. شش سال، شاید هم پنج سال پیش، واگویه‌هایی از گفتگوی احسان نراقی و اسماعیل خویی را از وبلاگم کپی کردم و فرستادم برای کانال تلگرامی آب و آتش. آقای دژاکام گلایه محکمی کرد که مچش درد گرفته تا متن ارسالی مرا ویرایش کند. گفتم عین کتاب بوده، آقای دژاکام سفت گفت امکان ندارد. تبریز…Continue reading پارازیت

سرمایه

«وقتی در اسفند ۱۳۷۶ فرصتی پیش آمد تا با برخی از همکاران دانشگاهی سفری به سوریه بکنیم، … یکی از نکات، پوسترهای زیاد با عکس حافظ اسد رئیس جمهور اسبق بود، که با فاصله‌ی هر ۵ تا ۱۰ متر به چشم می‌خورد. این تعداد از عکس‌های زیاد از نظر روانشناسی تبلیغات بیش از حد به…Continue reading سرمایه

حالا تویی محال‌ترین آرزوی من

موضوع این است که من می‌ترسیدم. تسبیح گفت کلی راه پیاده رفتند و سوار گاری شدند و دشواری‌ها را گفتند و من ترسیدم. یادم هست یکبار که پسر خواهر دیگر آمده بود دیدن ما، درباره‌اش حرف زدیم. گفتم او را با هزینه خودم می‌برم تا کمک حال رفت و آمدم شود. یاد نیست چه شد…Continue reading حالا تویی محال‌ترین آرزوی من

اینطوری!

یکی از محاسن اینترنت این بوده که تقریبا همه جای ایران و گاهی آن‌ورترها دوست و رفیقی پیدا می‌کنیم. بعد اسم این رفقا گره می‌خورد به اسم آن مکان. تعریف آلمان می‌شود ایمان ادیبی، فرانسه می‌شود میشل و ژیل، تعریف اصفهان می‌شود منیره کامران، رشت یعنی احمدرضا. ولی گاهی هم اسم اماکن گره می‌خورد به…Continue reading اینطوری!

با برف دوست بودم …

در واقع دویدن در برفی این هوا (+)، شاید به نظر مضحک بیاید. شاید بگویید یعنی زمین هم نمی‌خوردی؟ حقیقت این است که یادم نمی‌آید در برف زمین خورده باشم. حالا کفش‌هایم خوب بوده یا نه نمی‌دانم ولی علت‌ش فکر کنم برمی‌گردد به نحوه‌ی خاص راه رفتنی که‌ از پدر به ما به ارث رسیده است. برای همین هم…Continue reading با برف دوست بودم …

یک گوشزد مکرر!

ابتدا اینکه، مسافرتِ اجباری بودم. بد نبود، نه!‌خوش که نگذشت ولی یکی از گرفتاری‌هایم تا حدودِ هشتاد درصدی مرتفع شد و حالا نسبتاً خیالم از بابتِ آن راحت است. دیشب برگشتم و از همان فرودگاه رفتیم مطب دکترم، دیر رسیدیم البته، چون به هر ترتیب، تأخیر پرواز موضع خلل‌ناپذیر شرکت‌های هوایی است، من گفتم دکتر…Continue reading یک گوشزد مکرر!

لا

یکی از اصولِ انسانی، «آزادی» است. وقتی می‌گوییم اصل، یعنی یک تعریفی برایش داریم که خلل‌ناپذیر است. بنابراین نمی‌شود بگوییم آزادی تعریف ندارد و سلیقه‌ای است. چون معتقدیم اصل است و خواسته‌ی تمام انسان‌ها. خواسته‌ی تمام انسان‌ها، یعنی آزادی یک موضوع فطری است، عینِ اعتقاد به خدا که فطری است. ولی همان‌طور که عبودیت، با…Continue reading لا