نودی‌ها

علیرضا حرف مادرش را گوش نمی‌داد و اسباب‌بازی‌ها را جمع نمی‌کرد. پیغام رساندم که من دارم می‌شنوم ها. گفت خب گوشی روی گوشت گرفتی بایدم بشنوی دیگر. سیب گفت خاله علیرضا نقشه گنج کشیده باهاش برود دنبال گنج. اینکه گنج توی مثلث‌هاست یا دایره‌ها، معلوم نکرده. فکر کنم هنوز گنجش را پنهان نکرده. ولی خوب پیچ…Continue reading نودی‌ها

بچه درسخونا می‌دونن چی می‌گم

شما را نمی‌دانم ولی من خیلی دلم برای غرب مستأصل می‌سوزد دم به دقیقه یکی زنگ می‌زند پیغام می‌فرستد یا قرار مذاکره و تبادل نظر می‌گذارد و فرت و فرت عکس دو نفره. خودشان بدبختی کم دارند این «غرب آسیایی»ها هم از لج بچه درسخوان‌شان فقط زایمان می‌نمایند دم در اینها. یک شکری اجدادشان از…Continue reading بچه درسخونا می‌دونن چی می‌گم

اینجا گربه آنجا گربه

خب. کمپین وکالت دادن هم سندش را زدند پای جمهوری اسلامی. یک مثل ترکی داریم که به فارسی می‌شود گربه از هره دیوار کجکی می‌رود هم می‌اندازند گردن فلانی. نمی‌دانم حالا که همچین قدر قدرتی است نظام– چشم بدخواهاش کف پاش– پس چرا خودتان را گیر آوردید؟ من که همان اوایل گفتم بروید تراپی کنید.…Continue reading اینجا گربه آنجا گربه

پَلتَح*

نمی‌دانم چه توهمی این انقلاب هشتگی به یک مشت قمه‌کش و فاحشه و دزد بیت‌المال فراری داده که ول نمی‌کنند ارتش را. می‌گوید سپاه روی آرمش نوشته سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ولی شما مال مردم هستید! یعنی ته آرم ارتش نوشته مردم ایران؟ ننوشته ارتش جمهوری اسلامی ایران؟ احمق؟ ‌ چرا انقدر تته پته دارید…Continue reading پَلتَح*

بی‌وتن*

روزهای پر کاری را دارند سپری می‌کنند روزنامه‌های اصلاح‌طلب. در رنج و مضیقه تقلا می‌کنند برای تخریب وجهه، البته تازه هم نیست. عباس آخوندی که افتخار می‌کند در دوره وزارتش یک خانه مسکن مهر نساخت حالا نشسته برای نظامی که اصلش ولایت فقیه است شرعی قانونی تبیین می‌کند. ما ترکها یک مثلی داریم که به…Continue reading بی‌وتن*

حال افراد ملاک است

اردیبهشت سال ۸۵، روزنامه ایران کاریکاتوری از مانا نیستانی چاپ کرد که باعث خشم مردم آذربایجان شد. کاریکاتور مردی را در سرویس بهداشتی نشان می‌داد که در برابر سوسکی که با او حرف می‌زد می‌گوید «نمنه؟». نمنه در زبان ترکی آذری یعنی «چی؟». موج اعتراض به اغتشاش و سودجویی تجزیه‌طلب‌ها تبدیل شد طبق معمول و…Continue reading حال افراد ملاک است

از تغییرات

چند روز پیش طی خوابی طولانی با مادر رفتیم مغازه‌ای و چای سفارش دادیم. فنجان نعلبکی شیکی بود با چای کیسه‌ای. کیسه را انداختم داخل آب جوش و تکان دادم تا رنگ گرفت. آمدنی بیرون شش هزار تومن شامل سه اسکناس دو تومنی که یکی از آنها نو بود را دادم به صندوقدار. با جزئیاتی…Continue reading از تغییرات