میان آموختههایم دنبالِ علتی منطقی هستم، برای توجیح این همه خشونت، نه تنها در ایران، در تمام دنیا. توجیحی نه حتی علمی، که غیرعلمی، فرا علمی. چه میگویم؟ گیجم. دارم به کشتنها و تجاوزها و گردنکشیها و خنجرها و چاقوها و باتومها و زنجیرها و شوکرها فکر میکنم و به اسید. به اینکه چه اتفاقی…Continue reading Violent
برچسب: معلم
گزارش فیلم-۳
:MY RAINY DAYS یک فیلم ساخته شده بر مبنای یک رمانِ موبایلی (Cell phone novel) محبوب ژاپنی است. داستان دختری چهارده ساله که مورد تجاوز قرار گرفته و حامله شده است. بعد از سقط جنین برای انتقام گرفتن، ضد جامعه میشود و به روسپیگری روی میآورد. همزمان، مردی را میبینیم که برایش تشخیص تومور…Continue reading گزارش فیلم-۳
کوچکترین مدرسهی دنیا در تهران
امروز من و آقامون میهمان آقای شعرانی (+) و پسرهایش بودیم. بعد از این همه مدت که قسمت نمیشد بروم کالو دیدن نمایشگاهِ مدرسه، حالا فرصتی دست داد تا میهمانِ میهمانمان شویم. عکسها عالی هستند، دز ضمن عکسها برای کمک به مدارس محروم به فروش میرسند. اگر دوست داشتید که نه، بلند شوید همت کنید…Continue reading کوچکترین مدرسهی دنیا در تهران
از تئاتر شهر تا تلهفیلم تباهی
روسریاش را کجکی بسته بود. صورتاش کثیف بود مثل تمام هم سن و سالهایش که یک کیف کمری بستهاند و یکی یک کدامشان بستهای چسب زخم و یا فال حافظ در یک دست و یک قناری توی مشت دیگرش یا هم مثل خودش بستههای کوچولوی دستمال کاغذی همراهشان است. مانتوی کوتاه صورتی پوشیده است. تن…Continue reading از تئاتر شهر تا تلهفیلم تباهی
گل … پوچ!
یادش بخیر روزهای خوش مدرسه، آن پشت نیمکتهای رنگ باخته نشستنها و به تختهی سبز چشم دوختنها و دور از چشمهای حسود معلم، جک گفتنها و خندیدنها، روی تکه کاغذها پیغام نوشتنها و دست به دست کردنها،موقع امتحان تقلب کردنها و توی حیاط قدم زدنها … یادش بخیر آن جلو و عقب رفتن معلمها،…Continue reading گل … پوچ!
طرح یک داستان*
چاق بود و زشت، آنقدر چاق که دکمه های کت کهنه و سبزش جلوی شکمش به هم نمی رسیدند. زشت هم بود و اخمو، گریه نمی کرد حتی وقتی پسر پاهایش را گرفت و لابه لای میزهای چوبی و خنده دخترها کشیدش روی زمین و مانتوی سرمه ای رنگش خاکی شد . جایش را عوض…Continue reading طرح یک داستان*