امام صادق اله میفرماید: إِنَّ أَحَبَّ الخَلَائِقِ إِلَى الله تعالى شَابٌ حَدَثُ السِّنَّ فی صورَهِ حَسَنَهٍ ، جَعَلَ شَبَابَهُ وجَمَالَهُ فی طَاعَهِ الله تعالى ذاکَ الَّذِی یُباهِی اللَّهُ تَعَالَى بِهِ مَلَائِکَتَهُ فیقُولُ : هذا عَبدِی حَقًّا. به راستی که دوستداشتنیترین بندگان نزد خداوند جوان کم سال و خوش سیمایی است که جوانی و زیباییاش…Continue reading عجز طاقت همه دم شاهد معدومی ماست*
برچسب: درد
شکرانه
پارسایی را دیدم بر کنار دریا که زخم پلنگ داشت و به هیچ دارو به نمیشد. مدتها در آن رنجور بود و شکر خدای عزوجل علیالدوام گفتی پرسیدندش که شکر چه میگویی؟ گفت شکر آن که به مصیبتی گرفتارم نه به معصیتی. سعدی/ گلستان/ باب دوم: در اخلاق درویشان/ حکایت شماره ۱۳ فعلاً که…Continue reading شکرانه
هو العزیز الحکیم
دیروز ساعت یک و نیم ظهر برای عصب کشی وقت گرفته بودیم. به لطف همکاران معطلی نداشتیم اما کار خیلی طول کشید و حدود ۴ ساعت بیرون بودم. به قدری خسته هستم که دلم میخواهد حتی حرف نزنم. مثل یک تکه سنگ افتادهام و بندبند بدنم درد میکند و مسکن هم افاقه نمیکند. چند روز…Continue reading هو العزیز الحکیم
تقصیر خیالی به امید کرم توست*
«أحیانًا لا نرید الشفاء لأن الألم هو الرابط الأخیر لما فقدناه» -لا ادری- بعضی موقعها، خودمون دوست نداریم حالمون خوب شه؛ چون «درد»، آخرین حلقه اتصالمون به چیزیه که از دست دادیم. این شعر عربی را که دیدم یاد این حدیث افتادم: عنه صلى الله علیه و آله : «ساعاتُ الوَجَعِ یُذهِبْنَ ساعاتِ الخَطایا.»…Continue reading تقصیر خیالی به امید کرم توست*
خرّمی
سعدی وقتی میسرود: به حلاوت بخورم زهر که شاهد ساقیست به ارادت ببرم درد که درمان هم از اوست زخم خونینم اگر به نشود به باشد خنک آن زخم که هر لحظه مرا مرهم از اوست گرسنه نخوابیده بود که عاشقی یادش برود.
دو روی سکه یک نعمت
و نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَهٌ لِلْمُؤْمِنینَ وَ لا یَزیدُ الظَّالِمینَ إِلاَّ خَساراً (اسراء:۸۲) و از قرآن، آنچه شفا و رحمت است برای مؤمنان، نازل میکنیم؛ و ستمگران را جز خسران (و زیان) نمیافزاید. 🔍 خداوند در قرآن بارها فرموده و به این نکته اشاره کرده است که مثالها و آیاتش…Continue reading دو روی سکه یک نعمت
تجربه شیرین تزریق دردناک بوتاکس
بازگشت سلحشورانه اسپاسمها به پاهای محترم را تبریک و تهنیت عرض مینمایم. بازگشت شبهای دردناک، پاهای دردناک و پیچ و تاب خوردن پاهای خشک شده در همدیگر. در تصور هم نمیگنجد میدانم، چه برسد به اینکه باور کنید.