امروز این بخش از زیارت حضرت عباس علیهالسلام را که خواندم «أشهَدُ لَکَ بِالتَّسْلیمِ وَالتَّصْدیقِ وَالْوَفاءِ وَالنَّصیحَهِ لِخَلَفِ النَّبِیِّ الْمُرْسَلِ وَالسِّبْطِ الْمُنْتَجَبِ وَالدَّلیلِ الْعالِمِ وَالْوَصِیِّ الْمُبَلِّغِ وَالْمَظْلُومِ الْمُهْتَضَمِ» چشمم افتاد به کلمه آخر و آن ریشه «هضم». یادم رفت به این پست وبلاگم (+) از امیر پرسیدم میشود نگاه کند آیا در هیچ زیارت یا…Continue reading بازی با کلمات عربی نمیدانم چندم
برچسب: امیر
اماس است دیگر!
روز پنجم که دیگه هیچ درمانی جواب نداد به سفارش دکتر عمومی که قبلاً در خانه ویزیتم کرده بود حدود ظهر با ۱۱۵ تماس گرفتیم تا به دلیل جواب ندادن به درمان ابتدایی مرا به بیمارستان منتقل کنند کادر اورژانس قند خونم را چک کردند که ۶۸ بود بنابراین یک ؤیال دکستروز سریع تزریق کردند.…Continue reading اماس است دیگر!
زینهار از دور گیتی و انقلاب روزگار*
پریشب در همان بیحالی بیرمقی که صدا هم نداشتم دیگر، در مسیر اورژانس بیمارستان سینای تبریز به قسمت عکسبرداری یک لحظه از میان شانهها چشمم به ریسههای پرچم و تزیینات دهه فجر افتاد. خیلی حس خوبی بود. قبلش که بیمارستان عالی نسب بودیم ندیدم چیزی. حتی از رسیدن و سپری شدن دهه مبارک فجر هم…Continue reading زینهار از دور گیتی و انقلاب روزگار*
دردسرهای عظیم
یکشنبه عصر صدیقه، دوست و همکارم زنگ زده بود. مقداری که در توانم بود حرف زدیم. بعد از خداحافظی من صدای امیر را شنیدم که گویا داشت خواب بد میدید، چندین بار صدایش زدم تا بیدار شود. بعد دستی در سمتی دیگر بالا رفت انگار که کش و قوس بدهد به تنش. همان لحظه صدای…Continue reading دردسرهای عظیم
بی باریکه بی کرانه
میپرسم دلبر خانم بیداری؟ نیمه شب است. دلبر خانم بیدار نیست یا من ترجیح میدهم نباشد. امیر شب گفت فلاسک بزرگه را درست کرده، واشرش افتاده بود. یاد روزهای تنهایی افتادم. یاد نسکافههای سرد. خرمای زاهدی. نبات زعفرانی. یاد روزهای تنهایی. یاد تلاشم برای استقلال. زخمها و گریههای طولانی. یاد عکس پرینتی مادر جلوی بوته…Continue reading بی باریکه بی کرانه
بوی بهشت میگذرد یا نسیم دوست*
وَ أَعُوذُ بِکَ مِنْ یَوْمٍ أَوَّلُهُ فَزَعٌ وَ أَوْسَطُهُ جَزَعٌ وَ آخِرُهُ وَجَعٌ و پناه میبرم به تو از آن روزی که اول آن فزع و ترس و وسطش جزع و فریاد و آخرش درد و رنج است. از دعای روز دوشنبه انتخابش کرده بودم. به قدری اسکرین شات از این قسم دارم که…Continue reading بوی بهشت میگذرد یا نسیم دوست*
سقفهای تشریعات
چند روز پیش تصاویری از مکشفهها با پوشش ناهنجار در صحنهای حرم امام رضا علیهالسلام پخش شد که حتی جلوی کیوسک پلیس هم ایستاده بودند و گشت و گذار نموده بودند. یاد ماه رمضان سال ۹۵ افتادم که بعد از ۵ سال به لطف سازمان بازنشستگی با امیر رفتیم مشهد. سه روزی که آنجا بودیم…Continue reading سقفهای تشریعات