با ساقی احتمالی کاری ندارم ولی کفخوانی بلدم. از یک خانم پرستار کُرد یاد گرفتم وقتی بیمارستان شهدا بودم. او هم از یک دکتر هندی یاد گرفته بود. باور کن عدد ۱۸ ندارد کف دستت چون خط سر و خط قلبت با هم همپوشانی کردند. یک خط سلامتی هم داریم در بین خطوط که برخلاف…Continue reading دستت بده فالت بگیرم
برچسب: بیمارستان
خانم پرور جان، خانم پرور حسنزاده جان
یک شب که شیفت بودم از بخش جراحی تماس گرفتند برای بیمار بد رگ. همراه خانم شاملی خدابیامرز رفتم. یادم نیست اصلاً چرا نازنین آمد همراهم. خانم عبادی داشت سعی میکرد رگ بگیرد و ما هر چه ماندیم دست از تلاش برنمیداشت، گفتم شاملی جان برویم. برگشت به خانم عبادی سوپر وایزر گفت اجازه میدهید…Continue reading خانم پرور جان، خانم پرور حسنزاده جان
ابراهیم دو پسر داشت
خداوند برای اهل دین، عزت و سربلندی حوزه مسلمانی و حفظ آبرو را عهدهدار شده. خداوندی که مسلمانان را یاری کرد وقتی که اندک بودند و یاری خود نمیتوانستند کرد، و از آنان دفاع کرد آن وقت که اندک بودند و از خود دفاع نمیتوانستند نمود، خدایی که زنده است و هرگز نمیمیرد. خطبه ۱۳۴ نهجالبلاغه…Continue reading ابراهیم دو پسر داشت
بر خنگ راهوار زمین
یکبار پنجشنبه روزی صبح زود که وارد اتاق عمل شدم خانم دربای خدابیامرز، سرپرستارمان رنگپریده جلویم سبز شد گفت شیفت شب خون اشتباهی تزریق کردند. وارد که شدم، اتاق یک پر از جمعیت بود؛ رزیدنتهای زنان و اتند و آنکال شب و سوپروایزر شب و خود بیمار و شوهرش که به استاد فحش میداد و…Continue reading بر خنگ راهوار زمین
شب دهم
عدل جلوی کوچهمان ایستگاه اتوبوس است و حوالی ششونیم صبح صدای دلچسب اتوبوسی که میایستد مرا میبرد به سالهای دور. اینجا یک ایستگاه بالاتر از ایستگاه نزدیک خانه پدری است. از سال هفتاد و نه که استخدام شدم، برای رفتن به بیمارستان دستم آمده بود که دقیق ششونیم برسم به ایستگاه. چند دقیقه دیرتر یعنی…Continue reading شب دهم
مشاهده
دیروز صبح در بیمارستان شهریار بخش شیمیدرمانی خانم همراه بیماری شالش را انداخته بود دور گردنش. تنها نبود خانمی هم سن و سالش با شال کیپ تا نزدیک ابرو و دو مرد هم همراهش بودند، پدر پیری را آورده بودند شیمیدرمانی. تا ظهر، هر بیمار یا همراه بیماری که آمد حتی بدحجاب هم نبودند. حتی…Continue reading مشاهده
دوازده تا
امروز برق بخش قطع شد هم درها قفل شدند هم تلفن قطع شد ولی قشنگش این بود که نور شدید رفته بود و برای لحظاتی خیلی نرم شد محیط. مهندس آمد وصل کرد و گفت مشکل از مصرف خود بخش است و لامپهای اضافی را خاموش کرد. دنج شد. امروز بیشتر مراجعین اماسی بودند. چیزهایی…Continue reading دوازده تا