شکرانه

پارسایی را دیدم بر کنار دریا که زخم پلنگ داشت و به هیچ دارو به نمی‌شد. مدتها در آن رنجور بود و شکر خدای عزوجل علی‌الدوام گفتی پرسیدندش که شکر چه می‌گویی؟ گفت شکر آن که به مصیبتی گرفتارم نه به معصیتی. سعدی/ گلستان/ باب دوم: در اخلاق درویشان/ حکایت شماره ۱۳   فعلاً که…Continue reading شکرانه

حمّال

«در سیرت اردشیر بابکان آمده است که حکیم عرب را پرسید که روزی چه مایه طعام باید خوردن؟ گفت: صد درم سنگ کفایت است. گفت: این قدر چه قوت دهد؟ گفت: هذا المقدار یحمِلُکَ و ما زادَ عَلى ذلک فانتَ حامله؛ یعنی این قدر تو را بر پای همی‌دارد و هر چه بر این زیادت…Continue reading حمّال

اسیر ماندم و درمان تحمل است و تذلل*

مثل خانم مصطفایی خدا بیامرز شدم. او هم صحبت که می‌کردیم می‌گفت دیگر نمی‌خواهد شیمی درمانی را ادامه بدهد. سری بعد که صحبت می‌کردیم می‌دیدم رفته است شیمی درمانی. حالا من هم هر ۶ ماه یک بار به این فکر می‌کنم که ریتوکسی‌مب را ادامه بدهم یا نه؟ بعد یکهو می‌بینم دارم به اینکه این…Continue reading اسیر ماندم و درمان تحمل است و تذلل*

خرّمی

سعدی وقتی می‌سرود: به حلاوت بخورم زهر که شاهد ساقیست به ارادت ببرم درد که درمان هم از اوست   زخم خونینم اگر به نشود به باشد خنک آن زخم که هر لحظه مرا مرهم از اوست   گرسنه نخوابیده بود که عاشقی یادش برود.  

گفتم آهن‌دلی کنم چندی؟*

بعد از هشت سال، از بس از پینترست پیغام پسغام می‌رسید به صندوق الکترونیکی که گفتم بروم ببینم چه خبر است. خبر باز کردن پوشه تبریز و دیدن عکسی هوایی از قشنگ‌ترین نقطه عالم بود. لرزیدن دل و تر شدن چشم.     شاکی من باید باشم یا تو؟ گیریم شنبه توی مسیر خیالم از…Continue reading گفتم آهن‌دلی کنم چندی؟*

سعید آورد قول سعدی به جای

راستی ژینوس عزیز، نمی‌دانم یادی از ما می‌کنی یا نه؟ ولی من از یادت نمی‌کاهم‌طوری بر پاست اصلاً. خصوصاً وقتی عقاب کله سفید آمریکایی می‌بینم. که قول داده بودم یک پیژامه پوشش را برایت پیدا کنم. من آدم خوش قولی هستم و بالاخره یک آمریکای پیجامه‌پوش عصبانی برایت گیر آوردم. امیدوارم از رنگ پیژامه‌اش خوشت…Continue reading سعید آورد قول سعدی به جای

با تو برآمیختنم آرزوست / وز همه کس وحشت و بیگانگی*

یکم:  امام عسکری می‌فرماید: « مَنْ أَنِسَ بِاللَّهِ اسْتَوْحَشَ مِنْ جَمِیعِ النَّاس» کسی با خدا انس پیدا کرد، از مردم وحشت می‌کند. یعنی نمی‌تواند به راحتی بین مردم برود. کودک وقتی در آغوش مادرش باشد و بخواهی به او نزدیک بشوی روی خود را برمی‌گرداند و تا جایی که می‌تواند در آغوش پدر یا مادر…Continue reading با تو برآمیختنم آرزوست / وز همه کس وحشت و بیگانگی*