ﻓﻘﻄ ﺑﺪون ﺗموم ﻛﺮدن داﺳﺘﺎنمون ﺑﻪ ﺧﻮاب ﻧﺮو*

دیروز که این را شنیدم تصور کردم فرانسوی است. وقتی از امیر خواستم برایم پیدایش کند گفت ترانه روسی است. از «آسیا» با نام «حالت چطوره؟» (Асия – Как ты там) هادی؟ «حالت چطوره؟ دﻗﻴﻘﺎً ﻳﮏ ﺳﺎل ﻛﻪ دﻧﺒﺎل یه بهانه می‌گردم که بهت پیام بدم و بگم هنوز چقدر برام عزیزی کلی راه وجود…Continue reading ﻓﻘﻄ ﺑﺪون ﺗموم ﻛﺮدن داﺳﺘﺎنمون ﺑﻪ ﺧﻮاب ﻧﺮو*

آب که از سر گذشت چه یک وجب چه صد وجب

به دکتر آیرملو گفتم نمی‌خواهم به درمان ریتوکسی‌مب ادامه بدهم. هنوز جواب درستی به من نداده است و اصرار دارد که درمان را ادامه بدهم. در حالی که برای کسانی که نمی‌توانند حرکت کنند درمان مناسبی نیست. هزینه بالای آزمایش، استرسی که به همکارم و خودم زمان تزریق دارو در خانه دست می‌دهد و عوارض…Continue reading آب که از سر گذشت چه یک وجب چه صد وجب

هو العزیز الحکیم

دیروز ساعت یک و نیم ظهر برای عصب کشی وقت گرفته بودیم. به لطف همکاران معطلی نداشتیم اما کار خیلی طول کشید و حدود ۴ ساعت بیرون بودم.  به قدری خسته هستم که دلم می‌خواهد حتی حرف نزنم. مثل یک تکه سنگ افتاده‌ام و بندبند بدنم درد می‌کند و مسکن هم افاقه نمی‌کند. چند روز…Continue reading هو العزیز الحکیم

خیابان دلتنگی کدوم وره؟

پشت دروازه دانشکده دندانپزشکی منتظر اسنپ بودیم و من داشتم برای الهه تعریف می‌کردم که ۲۳ سال پیش آمدم بیمارستان امام خمینی که همین بغل است و آنقدر افسرده بودم که وقتی متصدی ام آر آی از من پرسید اسم دکترت چیست چند بار تکرار کردم «آ» و یادم نیامد که اسم دکترم چیست. تا…Continue reading خیابان دلتنگی کدوم وره؟

گفتم آهن‌دلی کنم چندی؟*

بعد از هشت سال، از بس از پینترست پیغام پسغام می‌رسید به صندوق الکترونیکی که گفتم بروم ببینم چه خبر است. خبر باز کردن پوشه تبریز و دیدن عکسی هوایی از قشنگ‌ترین نقطه عالم بود. لرزیدن دل و تر شدن چشم.     شاکی من باید باشم یا تو؟ گیریم شنبه توی مسیر خیالم از…Continue reading گفتم آهن‌دلی کنم چندی؟*

تجربه شیرین تزریق دردناک بوتاکس

بازگشت سلحشورانه اسپاسم‌ها به پاهای محترم را تبریک و تهنیت عرض می‌نمایم. بازگشت شب‌های دردناک، پاهای دردناک و پیچ و تاب خوردن پاهای خشک شده در همدیگر. در تصور هم نمی‌گنجد می‌دانم، چه برسد به اینکه باور کنید.  

شبه موتیفات دور دنیا در ۴ ساعت

* خیلی وقت بود که دنبال جایی بودیم که بشود عکس سرتاسری از دندان‌هایم بگیریم اما با وضعیتی که بدنم پیدا کرده امکان‌پذیر نبود. از طرفی از سال ۹۹ با تشدید بیماری و اتفاقات مختلف مثل ظهور هیولا و دردسرهایش اصلاً امکان نداشتیم که به دندان‌هایم فکر کنیم. تا اینکه اواخر پارسال دندان نیشم شروع…Continue reading شبه موتیفات دور دنیا در ۴ ساعت