وقتی صدایت آمد.

همه چیز از شانه‌های تو شروع شد. هر چه از سرما، هر چه از گرما. دوست داشتن تو مثل گره خوردن دو پای خسته‌ام لاجرم است. نمی‌شود از شانه‌های تو گریخت. سر هر پیچی که بخواهم. سر هر گلایه‌ای حتی. و شب‌ها. آه از این شب‌های بلندی که آبی‌ درخشان چشم‌هایت سایه‌های محبوب‌م را پریشان…Continue reading وقتی صدایت آمد.

نیوه مانگ

آزاد «نیوه مانگ» فیلم بدی نیست. داستان سحرانگیزی‌ی آواز «زن» است. داستان اعجاز ساز است. داستان حماسه‌ای خالی است. حماسه‌ای در بند. در بند ِ آزاده‌گی. نیوه‌مانگ، تمنای سرکشی است. دغل است. دروغ است. فرار است. نیوه‌مانگ دست سنگین ِ تقدیر است. هرگز بازی‌ی «هدیه تهرانی» را دوست نداشتم. ولی گلشیفته را چرا. دوست دارم.…Continue reading نیوه مانگ

قصاص؛ آری یا نه؟

نوشته است: «مسلماً می‌توانم احساس هر دو طرف پرونده را درک کنم. ولی وقتی سگ ما را گاز می‌گیرد ما که سگ را گاز نمی‌گیریم و بگوییم عوضش را در آوردیم بلکه می‌رویم فوراً واکسن هاری می‌زنیم. سگمان را هم اگر دوستش داشته باشیم می‌بریم دامپزشک!!!* رفتار ناهنجار یک نوجوان ریشه در خیلی چیزها دارد…Continue reading قصاص؛ آری یا نه؟

موتیفات نیلوفرانه!

۱. تمام ماجرا از آن شب لعنتی شروع شد. همان شبی که همان کاری را کرد که چندین سال پیش پدر کرد و همان قلبی را شکست که پدر شکسته بود و زخمی را تازه کرد که التیام می‌یافت. همان شب که از شدت اندوه و بغض رفتم توی حیاط و توی چشم‌های خدا زل…Continue reading موتیفات نیلوفرانه!

خوشا به حال من که عاشقم!*

«سقوط رُم بر عقیده‌ی او [سنت آگوستین] در باب ِ گناه نخستین اثر می‌گذارد و همین خود، شیوه‌ی نگاه ِ مغرب زمینیان به جهان را رقم می‌زند. آگوستین به این باور می‌رسد که خدا بشریت را، به سبب ِ گناه آدم، به لعنت ِ ابدی دچار کرده است. این گناه موروثی با آمیزش جنسی، پشت…Continue reading خوشا به حال من که عاشقم!*

از مرگ می‌ترسم!

«کشتی سبکتر شد و با سرعت کمتری در آب فرو می‌رفت با این حال وضع بسیار یأس‌آور بود. آخرین علاج نیز مؤثر نیفتاده بود. رئیس فریاد برآورد: ــ آیا باز هم چیزی مانده است که در آب اندازیم؟ دکتر که تا این موقع کسی به فکر او نبود، از گوشه‌ای سر در آورد و گفت:…Continue reading از مرگ می‌ترسم!

مشخص می‌باشد که از حالم اگر پرسی، کسل‌ام؟

یک اینکه؛ اگر کسی از متن این کامنت خصوصی سر در آورد، یک جایزه‌ی مجازی پیش من داشته می‌باشد!!! (+) دو اینکه؛ کسالت ربطی به عطسه و سرفه و تب ندارد. کسالت حتی ربطی به خستگی هم ندارد. کسالت یعنی نشسته باشی و زل زده باشی به آیینه. می‌گوید اوباما جایزه‌ی صلح نوبل گرفته است را…Continue reading مشخص می‌باشد که از حالم اگر پرسی، کسل‌ام؟