کوشش عاشق بیچاره به جایی نرسد

در استوری خواستم باهام حرف بزنند. از آن‌همه فقط تعدادی جلو آمدند. آقای بوالفضول‌الشعراء پرسید احساست به ارومیه. نوشتم تا وقتی بزرگتر نشده بود بیشتر دوستش داشتم. نوشتم آنجا بسیار راه رفته‌ام در حالی‌که بسیار غمگین بودم. یک چیزی را نتوانستم اما بنویسم. خواستم ولی شرم کردم که بنویسم عشق بیست و پنج ساله‌ای را…Continue reading کوشش عاشق بیچاره به جایی نرسد

آی یارُم بیا

رفتم به ذخیره‌های پیج خودم در اینستاگرام سر بزنم ببینم چه فرقی با ذخیره‌های پیج هنری‌ام دارد. همین‌طور می‌رفتم پایین که رسیدم به کلیپی از دابسمش محمد لقمانیان و عروسکش، لقمه. ترانه یارُم بیای محسن نامجو. قلبم گر گرفت بعد هزار پاره شد. حس کردم حجم متراکمی از غم، از چیناچین مغزم ترشح شد و…Continue reading آی یارُم بیا

مردهای شماره یک

به رفتارش عادت دارم. به عاشق و فارغ شدن مدامش. به حتی نحوه شروع داستان عشقی جدیدش «عاشقش هستم فلانی! برای اولین‌بار عاشق شده‌ام!» یادش می‌انداختم که فلانی سری قبل هم همین را می‌گفتی. می‌گفت آن را ولش کن! این فلان است و بیسار. همین اواخر اردیبهشت آمد دیدنم. باز حلقه انداخته بود یعنی باز…Continue reading مردهای شماره یک

چه بی‌رحمم، به دندانش گزیدن آرزو دارم

نوشتم دلم برایت تنگ شده است. می‌دانستم هیچ پاسخی نخواهد داد. می‌دانستم بعد خواهد گفت ندیدم یا خواب بودم. می‌دانستم بفرستم جز آزردن خودم نتیجه‌ای ندارد، نخواهد نوشت من هم دلم برایت تنگ‌ شده است، یا هر چی. همه را می‌دانستم اما هورمونها می‌گفتند بفرست و فرستادم. لابد خواب بود، لابد ندیده بود و دو…Continue reading چه بی‌رحمم، به دندانش گزیدن آرزو دارم

تموم عاشقای دنیا نمی‌رسند به گردم

با امیر حرفمان شد. قرصهایم را خوردم خوابیدم. حرفمان تا خوابم کشیده شد. در خوابم امیر دو تا شد. یکی پشت در، توی تاریکی داشت گریه و ناله می‌کرد و ترسیده بود. دومی در نور جلوی در نشسته بود. به امیر گریان گفتم چرا ترسیدی؟ فکر کردی بیرونتان می‌کنم؟ نترس. این هر کاری بکند من…Continue reading تموم عاشقای دنیا نمی‌رسند به گردم

جمع کن برو مارتین

صبح سیب، زهرا را قلقلک می‌داده، گفته زهرا خاله ما را انقدر قلقلک می‌داد تا گریه کنیم بعد گازمان می‌گرفت. علیرضا پرسیده کدام خاله. سیب گفته همان خاله که تو عشقش هستی. زهرا پرسیده من عشقش نیستم؟ مادرش گفته هستی، مگر نشنیدی برایت می‌خواند دختر موطلایی؟ علیرضا گفته نخیر! من عشق موطلایی خاله هستم (+)

داغدار

  بی‌خود که آدرس وبلاگم در پرشین‌بلاگ عشق و مرگ نگذاشته بودم. «عشق و مرگ دو یار جدایی ناپذیرند هر کجا عشق باشد مرگ نیز حضور دارد مرگی که او را از من جدا می‌کند.»   مارتین: هوار سال پیش