این استوری خانم دکتر ندا رضوی استاد جامعهشناسی دانشگاه مشهد است. روز هشتم دسامبر ۲۰۲۰ ازش اسکرینشات گرفتهام به خاطر کتابش تا تهیه کنم و بخوانم که نشد. البته که جهت فکری ایشان مشخص است. سال ۸۶، دکتر راد استاد جامعهشناسی شهری دانشگاه پیام نور تبریز بعد از سخنرانی درباره احمدینژاد، شنگول و سرخوش تعریف…Continue reading چوپانهای خائن
برچسب: روشنفکری
مغزهای آکبند روشنفکری ایران
از جریان روشنفکری در ایران برای اسلام ستیزی کمال استفاده را میبرند. مثلاً میگویند در حمله اعراب به ایران کتابها سوزانده شده است. اما یک سوال این که چرا در هیچکدام لشکرکشیهای دیگر اعراب چنین ادعایی ثبت و ثابت نشده است. تخت جمشید را هم که اسکندر مقدونی سوزاند، این تمدن مکتوبی که میفرمایند سوختند…Continue reading مغزهای آکبند روشنفکری ایران
جنبشهای بیسر، بیرهبر
این روزها در تحلیلها زیاد میشنویم که اغتشاشات اخیر بیسر و بیبدنه و رهبر است و از این جهت با اتفاقات سال ۸۸ فرق دارد. مدتی است که دارم آرشیو وبلاگ را سر و سامان میدهم و عجیب رسیدم به دیماه ۸۸ و البته به مطالب ویژه آن سال. و این مقاله که این قسمتش…Continue reading جنبشهای بیسر، بیرهبر
گمشده در بزرگراه
حامد اسماعیلیون را از سال ۸۶ میشناسم. زمانیکه به عنوان دندانپزشک در جنوب تهران مطب داشت و وبلاگ گمشده در بزرگراه را مینوشت. آنموقع کسی او را نمیشناخت. هنوز از وزارت ارشاد جمهوری اسلامی ایران مجوز چاپ کتاب نگرفته بود و جایزه گلشیری را نبرده بود. از سال ۸۸، تئوری رأی روشنفکر و نخبه را…Continue reading گمشده در بزرگراه
دست به کیبوردهای آریایی غیور بیچیز
دیروز عصر، یکی از پادکستهای قدیمی چنل بی را گوش دادیم. طبق معمول رفتم تا عکسهای مربوط به پست را ببینم. پادکست درباره ساحره سوزی در گینه نو بود. انتهای مطلب رسیدم به کامنتها. چه چیزی باعث شد مردم ایران اینطور از مملکت خود بیزار باشند که گینه نو را با ایران یکی کنند؟ اصلاً…Continue reading دست به کیبوردهای آریایی غیور بیچیز
دندانهایم شکست!
«… دربارهی تمام این نوابغ بی چون و چرا باید بگویم که علاقه و احترامشان به یک نوع انسان (خودشان) و ترس و نفرتشان از نوع دیگر (بقیهی آدمها)، روی اعصابم بود. هم به این خاطر که اعتقاد داشتند آموزش عمومی در کل جهان باید متوقف شود مبادا تفکر را نابود کند، هم به این…Continue reading دندانهایم شکست!
از فیلمهای خوب: خشت و آینه
ابراهیم گلستان در فیلم «خشت و آینه» (۱۳۴۳) سوای چشماندازی که از جامعه به دست میدهد، خیلی ظریف، قشر روشنفکر ایرانی را هم به نقد تصویر کشیده است: روشنفکرانِ کافهنشین. زنِ مسئول پرورشگاه. افسر کلانتری. پزشک و مردی که در راهروهای دادگستری حرفهایی میزند که با حرفهایش در تلویزیون هیچ قرابتی ندارد. ابراهیم گلستان در…Continue reading از فیلمهای خوب: خشت و آینه