خیز که امروز جهان آن ماست / جان و جهان ساقی و مهمان ماست*

عمه پارتی این بار فرق داشت. رها گفت عمه درس دارم این هفته هر روز دو تا امتحان دارم. گفتم آفرین دخترم من هم دبیرستانی بودم مهمانی و ددر تعطیل بود. این شد که نیامد. شب خوابم نیامد و بچه‌ها فیلم نداشتند لذا گفتم هر سوالی که ذهنتان را مشغول کرده بپرسید اگر بلد بودم…Continue reading خیز که امروز جهان آن ماست / جان و جهان ساقی و مهمان ماست*

بس کن و جمع کن و خامش باش*

وقتی نمازی از نمازهای واجب را با پراکندگی و سهو قلب انجام دادی، در حقیقت در موقفی از مواقف بندگی جای تو خالی است، و در آن موقف حضور نداری و به عبارت دیگر، حضرت معبود در آن موقف تو را نمی‌یابد، و در آن تو را نمی‌بیند؛ مگر این‌که جبران کنی. آیت‌الله محمد شجاعی/…Continue reading بس کن و جمع کن و خامش باش*

جز صحبت عاشقان و مستان مپسند / دل در هوس قوم فرومایه مبند

«دیگه نظم خونه از دستم خارج شده.» این را با صدای بلند گفتم بعد به فکر رفتم. این دومین خانه‌ای است که نمی‌دانم وسیله‌ها کجا هستند. نمی‌توانم تصویر کلان از سامان خانه‌ام ذخیره کنم چون هنوز در آن نچرخیده‌ام. تمام پوشه بندی و نظم و حفظ مدارک بهم ریخته. اصل و حتی کپی مدارک بیمای‌ام…Continue reading جز صحبت عاشقان و مستان مپسند / دل در هوس قوم فرومایه مبند

رنجور بود جهان به تشویش*

هنگام برخورد با دشمن در وقت جنگ می‌‌فرمود: دلهایمان به سوی‌ تو کشیده، گردنمان به جانب تو دراز شده، چشمهامان به تو خیره شده، قدمها به سوی‌ تو به راه افتاده، و بدنها در راه تو به لاغری‌ رسیده است. خداوندا، دشمنی‌ِ نهان ظاهر شده، و دیگهای‌ کینه به جوش افتاده است. خداوندا، از نبود…Continue reading رنجور بود جهان به تشویش*

ای شاد آن کسی که از این عبرتی گرفت*

ویسگون:  یک ویدئوی جالب دیدم درباره اشکالی که امواج الکترومغناطیسی با بسامدهای مختلف با پودر نرم یا ماسه روی صفحه مخصوص ایجاد می‌کند. با افزایش بسامد، اشکال پیچیده می‌شود و نکته جالب اینکه این اشکال قرنهاست توسط معماران و طراحان پنجره‌ها یا سنگچین‌های روم استفاده شده. آیا آنها می‌دانستند؟ صبح برای اینکه ویدئو را در…Continue reading ای شاد آن کسی که از این عبرتی گرفت*

ماند یکی دو سه نفس چند خیال بوالهوس*

از حال وخیم دیروز و آمدن دکتر و خونگیری و سرم و دارو، دو فیلم در گوشی امیر ضبط شده از شب پر توهم و هذیان من. جالب اینکه توهمات یادم است و اینکه در همان حال آنقدر هوشیار بودم که بفهمم دارد فیلم می‌گیرد. امروز فقط خواب بودم.   *مولوی  

چه نقصان گر ز غیرت او زند برهم بهاری را*

تا ساعت ۷ خوابم نبرد. تا چشمهایم گرم شدند هیولا نشست روی قلب. تپش قلب وحشتناک با فشارخون خیلی پایین. توی همین حال بودم که خانم هادی مقدم، همکار نازنینم که پرستار نمونه کشوری شده و تشویقی مشهد مهمان امام رضا علیه‌السلام است ساعت ۸ صبح زنگ زد که جلوی ضریح مطهرم با آقا حرف…Continue reading چه نقصان گر ز غیرت او زند برهم بهاری را*